ملا
نامرد چهارمی
ملانصرالدین زنی گرفته بود که قبلا" دو بار ازدواج کرده بود
و هر دو شوهرش هم مرده بودند. ملانصرالدین در حال مرگ
بود، زن بالای سر او گریه می کرد و می گفت: ملا جان! به
کجا می روی و من را تنها به دست کی می سپاری؟ ملا در
همان حال جواب داد: به نامرد چهارمی.
داستان تختخواب 4 نفره
زن ملانصرالدین مردو او رفت و زن بیوه ای گرفت. زن مرتب از شوهر سابقش حرف می زد و ملا هم از زن سابقش. شبی ملا زنش را از روی تخت به پایین انداخت. زن با چشم و چالی کبود شده پیش پدرش رفت و از ملا شکایت
کرد. پدر زن ملا، او را صدا کرد و از او خواست درباره کارش توضیح بدهد. ملا گفت: من بی تقصیرم، تخت ما دو نفره است اما ما چهار نفر هستیم یعنی من و زن سابقم، دختر شما و شوهر سابقش. حالا هم چون روی تخت جا نبود عیال از روی تخت پایین افتاد.