ملا مقداری چغندر و هویج و شلغم و ترب و سبزیجات مختلف دیگر خرید
و در خورجینی ریخته و آن را به دوش انداخت. بعد سوار خر شد و به طرف
خانه روان شد. یکی از دوستانش که آن حال را دید پرسید: ملا جان چرا خورجین را به ترک خر نمی اندازی؟ ملا جواب داد : دوست عزیز آخر من مرد منصفی هستم و خدا را خوش نمی آید که هم خودم سوار خر باشم و هم خورجین را روی حیوان بیندازم!