لبخندستان شهروندان

این وبلاگ درتمام مسائل لطیفه ُ خنده ُ سرگرمی ُنکته های پند آموز و... فعالیت دارد

لبخندستان شهروندان

این وبلاگ درتمام مسائل لطیفه ُ خنده ُ سرگرمی ُنکته های پند آموز و... فعالیت دارد

باز هم بخندیم

 

 

 

 

 

 

 

پیرمرد و عزرائیل :

 

یه روز یه پیرمردی عزرائیل رو می بینه که داره از دور میادطرفش.
 
 ازترس جونش فرارمی کنه می ره داخل یه مهد کودک کنار بچه ها
 
می شینه شروع می کنه به بیسکویت خوردن.

عزرائیل میادپیشش ومیگه:
 
داری چیکار می کنی؟

 
پیرمرد با صدای بچه گانه میگه: دارم قاقا میخورم.
 
عزرئیل میگه: پس قاقاتو بخور بریم دَدَر.
 
 
+++++++++++++++++++++++++++
 
 
.

  ادامه مطلب ...

زن ها ....

 

 

 

 

کامل شدن آدم 

 

میدونی چرا با ازدواج دین آدم کامل میشه؟؟ 

 چون تا قبل ازدواج فکر میکنه دنیا بهشته .... 

 اما بعدش به جهنم هم اعتقاد پیدا میکنه!

ادامه مطلب ...

عفت :کریستف کلمب

عفت :

 

قاضی: برای چی عفت عمومی رو خدشه‌دار کردی؟ 

متهم: اول، عفت نبود عصمت بود. دوم، عمومی نبود  

خصوصی بود. سوم، خدشه‌دار نشد بچه‌دار شد!

ادامه مطلب ...

یونجه : تو بمیر ....

 

 

یونجه : 

مرد خودپسند و مغروری بالای سر کشاورزی 

 ایستاده بود و کار کردنش را نگاه می کرد.

پس از مدتی مرد با غرور گفت: بکار؛ بکار؛ 

 که هر چه بکاری ما می خوریم.

کشاورز گفت: ببخشیدا ولی من یونجه  

می کارم

ادامه مطلب ...

راه رهایی از همسر !

 

 

راه رهایی از همسر !

 

مردی با اسلحه وارد یک بانک شد و تقاضای پول کرد. 

 وقتی پولهارا دریافت کرد رو به یکی از مشتریان بانک کرد 

 و پرسید : آیا شما دیدید که من از این بانک دزدی کنم؟ 

ادامه مطلب ...