لطیفه : 1
یه روز یه اسکاتلندی با زن و پسرش میرن کنار رودخونه ، برای تفریح. تصمیم می گیرند که برای نهارشون سه تا تخم مرغ بپزند. یه دفعه پسرشون را آب می بره. پدره داد می زنه: خانوم ، بچه رو آب برد دو تا تخم مرغ بیشتر درست نکن. من می رم بچه را از آب بگیرم. اگر مطمئن شدم که می توانم او را بگیرم ، اطلاع می دم که اون یکی را درست کنی.
++++++++++++++++++
از یه شخصی که از سر جلسه امتحان اومده بود . پرسیدن : شیری یا روباه !
شخص با عصبا نیت میگه : مگه خر چشه ؟
++++++++++++++++++
یه شخصی تازه به تهران میاد. سوار آسانسور میشه، میبینه نوشته : ظرفیت 12 نفر.
باخودش میگه: عجب بدبختیهها .حالا 11 نفر دیگه از کجا بیارم.
++++++++++++++++
آقا حیدر میره خواستگاری، اسم دختره پروانه بوده، ولی آقا حیدر پشت سر هم بهش میگفته آهو خانوم!
خلاصه وقتی دختره میادچایی تعارف کنه، آقا حیدر میگه: دست شما دردنکنه آهو خانوم!
دختره شاکی میشه، میگه بابا اسم من پروانهست نه آهو.
آقا حیدر میگه :ای با با حیوان حیوان است. فرقی نداره.
+++++++++++++++++
یه دونده تو مسابقه دو و میدانی دوپینگ میکنه، ازقضا آخر میشه! رفقاش میپرسن: بابا چرا آخر شدی؟
میگه : آخه نمی خواستم بهم مشکوک بشن و مرا ببرن تست.
+++++++++++++++++++++
یه بچّه ای تو پمپ بنزین داشته سیگار میکشیده، یکی بهش میگه: اینجا سیگار نکش.
میگه: هه هه! من جلوی بابام هم سیگار می کشم. من از هیچ کس نمی ترسم.
جلوی بابام هم سیگار میکشم.
++++++++++++++++
نظر یادتون نره
یا علی مدد